اولین قدم برای راه افتادن
مهدی پسر گل من وقتی دمر می خوابونمت با تلاش وکوشش بسیار سرت رو می خوای بالا نگه بداری خیلی وقتها موفق نمی شدی وسنگینی می کنه وزودی می افته وشما هم از این موضوع ناراحت می شدی وگریه می کرد ولی الان گردنت سفت شده وبیشتر می تونی نگه داری ومن چقدر از این پیشرفت شما خوشحالم وخدا رو شکر می کنم که بچم سالمه ومی تونه این قدمهای بزرگ رو واسه رسیدن به تکاملش برداره گردن گرفتن شما اغاز راه رفتن شماست به امید اون روزی که دستت رو بگیرم وبا هم تو خیابون وپارک قدم بزنیم ...
نویسنده :
مامان مهدی
18:04